ژاله ی عزیزم
قرارمان سر ناودان تنهایی من
تا بوی مسری دهان گل الوده ی بودنت نکرده بازگرد
اینبار با هم نا میشویم

به به .. فازتو خیلی دوس داشتم این یکی از لذت های منه که البته بیشتر شبنم های سر صبح روی برگ ها و گل ها رو وقتی تو جنگلم بمکم ! فقط کاش یه خورده کوچولو نورش و وضوح و رنگ هاش بیشتر و شارپ تر میشد . نمی دونم اینطور حس کردم !

خیلی خیلی زیباست و با طراوت
.
فوکوس، رنگها، نورها و بازتاب ها خیلی خیلی قشنگ هستند
و
چه گل نازی

پیدا میشه
همون توی حیاط لابلای برگهای تاک باید باشه
.
پاییــــــــــــــــــــزه و بی قراری های همیشگی اش
.
فقط گوشی گم شده یا شماره اش هم!!!؟

شبنم می خواست که بیافتد
می خواست که سهم زمین و زبان شود
اما ترسید
ترسید و ماند و گلبرگ را برای همیشه بغل کرد

آخ آخ
من یه همفاز پیدا کردم گویا
این واژه های از هم گسیخته یه چیزایی درگوشم ویزویز می کنه

افسرد
نفسهامان افسرد
دستهامان پژمرد
گریبان گیرمان کرد هوا
خز زده روی سر و دستمان
نفس تنگ شد
دل باخت دل
نه به کسی
به هوایی که از هرچه پاک خالی
سراسر دود

چرا من یکساعته اینجام
چرا منگم
چرا بیرون نمی رم از این صفحه سبز
چی منو نیگه داشت

از ساعت 11.30اینجام
هنوز هستم

به به
عالی شده
حس پس از باران همیشه خوب و شیرینه
مرسی عزیزم

کامنتهایی نوشتم رو برخی که مثل مغز من اور بود
کاش که بساط حرفمان جور دیگری بود
مثل خود عریانش

well done

چقدر خوش رنگ و با طراوت

واااااای عجب چیزیه
خوبه خوبه
ایول ایول
حس ش رو گرفتم

jolie

Very nice colors !!!!!!